nokhostin-ghiyam

مرحوم ابن شهر آشوب در کتاب مناقب آل ابی طالب روایتی درباره ابی عبدالله الحسین و فرزندشان امام سجاد نقل کرده است بر اساس این روایت امام حسین در حرکت خود از مدینه به کربلا مکرراً با یاد کردن از حضرت یحیی نام ایشان را بر زبان میآوردند و مناسبت هم داشت زیرا الا حضرت یحیی فرزند پیامبری بود که بنی اسرائیل به شهادت رساند کما این که ابی عبد الله الحسین نیز فرزند پیامبر اکرم بود که امتِ مدعی پیروی پیامبر اکرم ، او را به شهادت رساندند در روایت آمده است که آسمان بر هرد و بزرگوار پس از شهادت خون گریه کرد و تا چندین روز خورشید به رنگ قرمز و نور رنگ سرخ درآمد
در روایات مکرراً نقل شده است که دایماً حضرت اباعبدالله الحسین به
یاد و نام حضرت یحیی اشاره میکرد و سپس ماجرای حضرت یحیی را برای امام سجاد شرح میدهند و میگویند به علت همان که بنی اسرائیل در مقابل آن پادشاه ظالم تسلیم و همراه شدند تا حضرت یحیی را به شهادت برساند خدای متعال حاکم و امپراتوری خونریز به نام بخت النصر را بر آنها حاکم کرد آنگاه وی با حمله بر شهر بنی اسرائیل آن را تصرف کرد (1)سپس مشاهده کرد که خون در نقطه ای از یک شهر بنی اسرائیل محل) شهادت حضرت یحیی در حال جوشیدن است
با وجود سپری شدن مدتها از شهادت حضرت یحیی ، از محل بریده شدن سر ایشان خون در حال جوشش بود پیرزنی از بنی اسرائیل – که احتمالاً با این جنایت همراه نبوده است – در کنار این خون حضور داشت. بخت النصر از او پرسید: این خون چطور همین طور در حال جوشش است؟ او :گفت اگر میخواهی این خون ساکن شود و از جوشش بازایستد باید قاتلان، پذیرندگان و همراهان بر شهادت حضرت یحیی را در کنار این خون قصاص کنی بخت النصر نیز هنگامی که این وضعیت عجیب را دید گفت که حتماً این پیرزن با خبر است بنابراین چندهزار تن از قاتلان و راضیان به قتل حضرت یحیی را در کنار این خون کشت تا از جوشش باز ایستاد
ابا عبد الله الحسین پس از تعریف این ماجرا را به فرزندش گفت یا ولدی یا علی پسرم علی جان یا زین العابدين «كذلك لا يسكن دمی خون من هم مثل خون حضرت یحیی از جوشش باز نمی ایستد همان گونه که او ذبح شد من نیز ذبح خواهم شد و همان طور که آسمان بر او گریست بر من هم خواهد گریست و همان طور که خون او از جوشش باز نایستاد مگر به قتل قاتلانش لا يسكن دمی»(2) خون من هم از جوشش باز نخواهید ایستاد لتى يظهر الله المهدی» تا زمانی که خدای متعال اذن ظهور حضرت ولی عصر او را صادر کند و او بازگردد و انتقام خون من را بگیرد و در کنار خون من قاتلان من و راضیان به شهادت من را قصاص کند تا خون من از جوشش بایستد این خون از جوشش نایستاده است و همچنان در حال جوشش و غلیان است تا زمانی که منتقم خون(ثارالله) باز گردد.
……………………………………………….
۱. این مضمون روایتی است که ابا عبدالله الحسین برای فرزند خود حضرت سجاد نقل میفرمایند
.۲ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب – ج ۴، ص ۸۵