مردم سیستان که در ارادت به اهلبیت سابقة درخشانی داشتهاند و با وجود فشار حاکمیت اموی بر اجرای بخشنامه لعن حضرت علی(علیه¬السلام) بر منابر جهان اسلام از سال 41 تا 99 هجری، زیر بار این عمل ننگین نرفتند، و به تقابل با بنیامیه پرداختند به گونهای که حکومت بنیامیه برای حفظ آرامش در این منطقه پیماننامة صلح با مردم سیستان مبنی بر عدم لعن امیرالمؤمنین بر منابر می¬بندد(1) و در سال 45 نیز حاکم سیستان را بخاطر عدم لعن بر خطبه های سیستان تهدید می کنند.(2) ماههای اولیه سال 61 هجری خبر شهادت امام حسین(علیه السلام) و یاران او در کربلا به مردم سیستان میرسد و با رسیدن این خبر به آنها اعتراض مردمی علیه یزید بن معاویه و عبید الله بن زیاد شروع می شود(3) حمایت عباد بن زیاد از عملکرد برادرش، عبیدالله _که رابطه دوستانه با وی داشته(4) _ و اعتراض مردم علیه عاملان این واقعه موجب شکاف بیشتر بین مردم با حاکمیت بنیامیه میشود و از این رو قیامهای متعددی علیه حکومت به خونخواهی واقعه کربلا صورت میگیرد، خبر نا امنی در سیستان به یزید میرسد، از طرفی افشاگریهای حضرت زینب(سلام الله علیها) و امام سجاد(علیه السلام) و احتمال گسترش اعتراضات علیه حاکمیت در جهان اسلام سبب شد یزید برای حفظ آرامش جامعه، عبیدالله را مسبب قتل امام حسین(علیه السلام) معرفی کند. و یزید، ابن مرجانه را لعنت میکرد و میگفت: ابن زیاد مرا با کشتن حسین(علیه السلام) منفور مسلمانان قرارداد و بذر عداوت آنان را با من در قلبشان کاشت؛ و چون کشتن حسین(علیهالسلام)برای مردم گران آمده همگان اعم از خوب و بد مرا دشمن میدارند.(5) و با این شگرد خود را به ظاهر بری الذمه کرد.
دامنه اعتراض به قتل حسین توسط عبیدالله به خانواده زیاد نیز رسید ازجمله عثمان بن زیاد، برادر عبیدالله، گفت : «به خدا دلم میخواست در بینی هر یک از بنی زیاد تا بهروز رستاخیز، حلقه مهاری بود، اما حسین(علیه السلام) کشته نشده بود.» و عبیدالله بر این گفتة وی اعتراض نکرد.(6) و مرجانه، مادر عبیدالله، نیز از معترضین به عمل عبیدالله بود.(7) یکی از فرزندان زیاد که با عبیدالله و عباد تفاوت فکری و دشمنی شدید داشت سلم بن زیاد است.(8)
در زمانی که سلم بن زیاد (که سابقه حاکمیت بر سیستان را داشته است و با روحیات آنها نیز آشنا بود)(9) در شام بود پیش یزید بن معاویه رفت. در این وقت بیست و چهارساله بود. یزید به او گفت: «ای ابو حرب(کنیه سلم بن زیاد) کار برادرانت عبدالرحمن و عباد را به تو میدهم. گفت: هر چه امیر مؤمنان خواهد. گوید: پس او را به ولایت سیستان و خراسان منصوب کرد…(10) از این رو یزید برای خاموش کردن اعتراضات حاکمیت سیستان و خراسان را از عبید الله بن زیاد (حاکم بصره) که دخیل در شهادت امام حسین بوده سلب میکند و سلم بن زیاد را بهعنوان حاکم سیستان و خراسان منصوب می کند.
وقتی خبر عزل عبیدالله از حاکمیت بر سیستان و خراسان به وی می رسد عبید الله کسی را نزد یزید فرستاد و پیغام داد که من نسبت به سلم با وفاتر بودم و بیشتر خدمت کردم و من خود می روم و با کافران و ترکان جنگ می کنم» اما یزید به دلیل اینکه عبیدالله با کشتن حسین فتنه آشوب را بر افراشته است و نمی تواند با جنگ آرامش را ایجاد کند در جواب پیغام او گفت: سلم برای من بهتر از تو است.(11)
سلم با هماهنگی یزید بن معاویه، برادر خویش، یزید بن زیاد، را که همسو با وی بود، به حاکمیت سیستان انتخاب کرد.(12)
«عبیدالله بن زیاد به برادرش عباد، که دوستدار وی بود نامه نوشت(13) و ولایتمداری سلم را به او خبر داد.
عباد كه با قيام ها و اعتراضات مردم سیستان مواجه بود و امیدی بر ماندن بر حکومت سیستان نداشت وقتی اطلاع یافت که سلم به سیستان حرکت کرده است در اول سال 62 هجری در محرم یا صفر هر چه از بیتالمال دستش بود میان غلامان خویش تقسیم کرد مقداری اضافی آمد دیگران داد و از سیستان خارج شد.(14) و سیستان بدون حاکم میشود و حدود 15 روز(15) می گذرد در کوههای نزدیک جیرفت شب هنگام عباد اطلاع می یابد که سلم آنجاست. کوهی میانشان فاصله است و چون علاقه ای به دیدن سلم نداشتند و از آنجا بگذشتند. در آن شب یک هزار غلام عباد را همراهی می کردند که دستکم با هریک از آنها ده هزار درهم بود.(16) سلم حدود 15 روز بعد به سیستان میرسد. به دلیل آشنایی مردم سیستان با سلم و تفاوت فکری وی با عباد و عبیدالله موجب می گردد که مردم سیستان پذیرای او باشند و وقتی سلم بن زیاد یزید بن زیاد برادرش را به سیستان می گمارد و او با مردم به نیکی رفتار مینمود.(17)
این اقدام بی نظیر سیستان تنها قیام مردمی به خونخواهی امام حسین(علیهالسلام) در ایام حکومت یزید در جهان اسلام بود و افتخاری است برای ایرانیان و خصوصاً مردم سیستان که در تاریخ ثبت شده است.
منابع
1- معجم البلدان، ج 3، باب سجستان، ص 191 و ترجمه ی الغدیر، ج 20، ص 103.«قال الرهنی: … و أجل من هذا کله أنه لعن علی بن أبی طالب رضی الله عنه على منابر الشرق والغرب و لم یلعن على منبرها إلا مرة و امتنعوا على بنى أمیة حتى زادوا فی عهدهم أن لا یلعن على منبرهم أحد. … و أی شرف أعظم من امتناعهم من لعن أخی رسول الله صلى الله علیه وسلم على منبرهم و هو یلعن على منابر الحرمین مکة و المدینة.»
2 -علماء و بزرگان و سالاران سیستان گفتند: ما را باید که امامی به حق باشد چنانکه سنّت مصطفی صلَّی الله علیه و اکنون علی بن ابوطالب برجایست و معاویه تو را اینجا فرستادست و هشتاد هزار مرد از اهل تهلیل میان ایشان کشته شده. باید که این خطبه و نماز به حق باشد. برین جمله که هست نیز رضا ندهیم. (تاریخ سیستان، ص 89.)
3 – گمنام، تاریخ سیستان/ 100.
4- طبری، محمد بن جریر، ترجمة تاریخ طبری، ج 7/ 3088، ابن اثیر، عز الدین علی، الکامل فی التاریخ،ج 4/96.
5 – طبری، محمد بن جریر،تاریخ طبری، ج 5/ 506.
6 – طبری، محمد بن جریر، ترجمه تاریخ طبری ج7/ 3082
7- پیشوایی، مهدی، تاریخ اسلام از سقیفه تا کربلا/476
8 – «ولی یزید ابن معاویة سلم بن زیاد خراسان، وکان بینه وبین أخیه عبید الله بن زیاد عناد شدید» البلدان/131.
9 – طبری، محمد بن جریر، ترجمهٔ تاریخ طبری ج5 / 2015
10- همان، ج7/ 3087 و 3088.
11 – بلعمی، محمد بن محمد، تاریخنامه طبرى ،ج4 / 716
12 – گمنام، تاریخ سیستان/ 100.
13 – ابن اثیر، عز الدین علی، الکامل فی التاریخ،ج 4/96.
14 – طبری، محمد بن جریر،تاریخالطبری، ج5 /472.
15 – ومن جیرفت إلی بم عشرون فرسخا (ابن الفقیه،أحمد بن محمد، البلدان/416) ثم الی نرماشیر سبعة فراسخ، ثم الی الفهرج وهی علی طرف المفازة سبعة فراسخ والمفازة سبعون فرسخا الی سجستان. (ابن خرداذبة، عبید اللهبن عبد الله، المسالک والممالک/ 49) که میشود: 104 فرسخ. حموی میگوید: بین سیستان و هرات 10 روز راه است که هشتاد فرسخ میباشد (حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان ج3/ 190) اگر این مطلب را معیاری برای طی مسافت با شتر قرار دهیم و هر فرسخ5 یا 5/5 کیلومتر است یعنی هر روز حدود40 کیلومتر میرفتند. 104×5.5÷40=14.3
16 – طبری، محمد بن جریر،تاریخالطبری، ج5/472.
17 – گمنام، تاریخ سیستان/ 100.
پاتشکر از مطالب خوبتان و درود برمردان ولایتمدار سیستان
با سلام سایتی بسیار خوب واموزنده می باشد
ومطلبی که در باره نخستین قیام نوشته شده کامل وجامع وقابل درک می باشد
با تشکر از دست اندرکاران
سلام افتخار می کنم به قوم سیستانی به خاطر حمایت آنها از اهل بیت آن هم در اوج حکومت بنی امیه
سلام سیستان سرزمین قوم عثنی عشراست که درزمان حضرت موسی ۱۲نفرازبزرگان این قوم دردنیاامامت ومردم راهدایت همسرامام حسین ازقوم عثنی عشروبعدازامام۴این مکتب. بعنوان مکتب جعفری اثنی عشری شناخته ودردین حضرت محمد بازپایه گذاری شد