تولیدات با هوش مصنوعی
مرامنامه سیستانیان
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
خبر آمد که خزان شعله ور است
خبر آمد که سری در سفر است
نیزه ها از تب و تاب افتادند
اسب را نعل جدیدی دادند
پیکری روی زمین غلطیده ست
خواهری داغ برادر دیده ست
نسل سجاده و قرآن ، غمگین
چهره ی گوهر خندان ، غمگین
یاس ها در قفس جلادند
کاش آبی بهشان می دادند
دل سجاد به سجاده شکست
آن طرف بی خردان باده بدست
سر هر نیزه مزین به شفق
ماه کوچک شده بر روی طبق
دختر از شوق رخ ماه گریست
آسمان از غم جانکاه گریست
خبر آمد که خزان شعله ور است
خبر آمد که سری در سفر است
سیستان از خبر آمده سوخت
جامه ای از شرف و غیرت ، دوخت
قصد خون خواهی مولا کردند
قلب را روی علی وا کردند
دست بر قبضه ی شمشیر زدند
بر دل کاخ ستم تیر زدند
حاکم ،از ترس فراری شده بود
غیرتی در همه جاری شده بود
دل مردان و زنان غوغا کرد
و قیام دگری بر پا کرد
کوفیان هم همه تواب شدند
از خجالت همگی آب شدند
تا که مختار علم را برداشت
آخرین گام و قدم را برداشت
شهر من بیشه ی مردان خداست
سیستان مهد دلیری و صفا ست
علیرضا سنچولی ( عادل سیستانی )
——————————————————————————————————————–
برپا کنندگان نخستین قیام دین
شاعر داود مختاری
یک سو تمام کفر و مقابل تمام دین
سر میبرید کافر بیدین به نام دین
قرآن به زیر پا و سر دین به نیزه شد
کر کرده بود گوش فلک را کلام دین
با کودکان چهها که نکردند بعد از آن
آنجا نگه نداشت کسی احترام دین
سرچشمه ی حیات بشر شد بدون شک
خونی که ریخت روی زمین از امام دین
در کربلا به حضرت زینب، اگر نبود
هیهات من الذله نمی شد پیام دین
ما مردمان خطهی دارلولایه ایم
برپا کنندگان نخستین قیام دین
هرگز نمیرد آنکه به دین زنده شد دلش
ثبت است بر جریدهی عالم دوام دین
…………………………………………………………………………………………………………………….
داغدار نهضت کربلا
شاعر کربلایی حمید اکبری
ما اولین خونخواه آقای شهیدیم
مادر دوعالم با ولایت رو سفیدیم
وقتی جهان بر مرتضی دشنام میداد
ما مدح او را به بهای جان خریدیم
داریم به لب از روز ولادت
تا وقت مردن وقت شهادت
بر اهل بیت مصطفی عبد و غلامیم
بهر دفاع از این حرم اهل قیامیم
یااباالمظلوم یا ثارالله
عشقِ علی ع در خونُ جونِ مَه روُنَ
مدح یو وَر روی لبِ پیرُ جَوونَ
بتراشه سر زَنُن مَرا والله مَحالَ
سیستو مدالِ افتخارِ شیعیونَ
جانها فدای سردار خیبر
قربان نام زهرا و حیدر
ما جان نثاران علیِ مرتضاییم
پشت در این خانه تا محشر گداییم
مظلوم عالم مولا علی ع جان
ماداغدار نهضت کرب و بلاییم
در راه حق ما جرعه نوشان بلاییم
هرگز به دست دشمنان دستی ندادیم
ما طالب خون شهیدان خداییم
داریم بر لب نام ولی را
تنها نزاریم سید علی را
بر سر در هر کوچه نام یک شهید است
ایران به لطف این شهیدان رو سفید است
یا اباالمظلوم یا ثارالله https://www.aparat.com/v/pgCVe
——————————————————————————————————————
اولین قیام به خونخواهی امام حسین(ع)
صدای رژّه ی مردانِ جنگ می آید
صدای کوپ کوپ سُمّ وشِرَنگ می آید
سپاه سینه ستبر سوار بر توسن
سمندخوش قدوقامت قشنگ می آید
قبیله ای زبلندای دورِ این دنیا
برای یاری حق بی درنگ می آید
همان قبیله که سردرره ولایت داشت
به قصدهرچه بدی ، رَیب ورنگ می آید
ببین که لشکرخونخواه مردم سیستان
برای یورش بر هر چه ننگ می آید
برای آنکه بسوزد ز اهرمن ریشه
به ظلم وجورکندعرصه تنگ می آید
و نیز لشکر یعقوب لیث صفّاری
به دوش بسته سلاح وتفنگ می آید
بگو به ابن زیاد و به خیل یارانش
به جان حرمله تیرِ خدنگ می آید
بگو که گاو سواران رستم دستان
شدید مثل ابابیل و سنگ می آید
برای قطع دو دست یزید میمون باز
و پای دیگر تیمور لنگ می آید
هنوزمردم زابل برای خون حسین(ع)
بسیج گشته وبا ساز و برگ می آید
****************
توضیح بعضی اصطلاحات
۱- کوپ کوپ به لهجه سیستانی به صدای برخورد سم اسب به زمین گفته می شود
۲- شِرَنگ یعنی شَیهه وآواز اسب
***************
سروده :غلامعلی نیازکیخا(صحابی) از زابل
———————————————————————————————————
مهد خونخواهان شاه کربلا
حمیدرضا کیخا مقدم
اولین قیام بعد کربلا
که سند خورد به نام سیستانیا
افتخاریه برای شیعیان
مایه ی فخر همه ایرانیا
یا لثارات الحسین
علوین؛ غرق شور و جنونن
غیرتین؛ پای عهدشون میمونن
فاطمین؛ فدایی مادر هستن
هیئتین؛ تا ابد اینو میخونن
یا لثارات الحسین
مِ از ته دل فدای اربابُ
عاشق صحن و سرای اربابُ
ارباب بُگَ میر وَر اوُ مِ مِیرو
مِ مَعطَل یک ندای اربابُ
یا لثارات الحسین
مهد ایمان و تمدن و ولا
مهد خونخواهان شاه کربلا
حتی قبل مختار و قبل کیان
علم قیام و سیستان برد بالا
یا لثارات الحسین
زینبین؛ پای بیرقش می مونن
حیدرین؛ رمز عشق و خوب میدونن
حسنین؛ همیشه پا در رکابن
هیئتین؛ تا ابد اینو میخونن
یا لثارات الحسین
مِ از تَه دل فدای اربابُ
عاشق صحن و سرای اربابُ
ارباب بُگَ میر وَر او مِ میرو
مِ مَعطَل یک ندای اربابُ
یا لثارات الحسین
——————————————————————————————————–
« ولایت مداران»
«بنام خداوند جان وخرد
کزاین برتر،اندیشه برنگذرد»
چوآمدخبرازبلاد یزید
که کردند سلطان دین راشهید
یلان رارگ غیرت آمدبه جوش
زسیستان،بپاخاست بانگ خروش
سیه جامه پوشان وشیون کنان
کشیدندتیغ قیام ازمیان
به «والی»چنان کارکردند،سخت
که ازشهر،یکباره بربست رخت
نوشتندطومار،بهریزید
که شرمت بُوَد،ای خبیس پلید
به آل پیمبر،نمودی جفا
بریدی سرشاه دین ازقفا
به دشت بلا آتش افروختی
دل شیعیان رازغم سوختی
مراباتو،دیگرسروکارنیست
دراین شهر،دیگرتورایارنیست
چورستم،جهان پهلوانی کنیم
براین سرزمین،پاسبانی کنیم
که ازنسل یعقوب وازنیرمیم
سر سرکشان را،زتن برکنیم
براین مردمان ولایت مدار
ردای خلافت،نیایدبکار
ولایت مداریست ایمان ما
چنین است آیین وپیمان ما
—————————————————————————————————–
طالبِ خونِ حُسینُ وَ خُدا
طالبِ خونِ حُسینُ وَ خُدا
کاش کِ مِ بُودُ مِ در کرب و بلا
تو نی اربابِ مِ گوهرِ نابِ مِ دُر نایابِ مِ
یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین
عشق تو وَر دِلِ مِ شَنستَ بودَ
دَجگِه مِهر تو وَ مِ بَستَ بودَ
تو نی خونِ خُدا چِندِ دیدِ جفا از قوم اشقیاء
یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین
تَر کِ آقا و غریبی کُشتَ دِه
سیستونی گو و قیام کُشتَ بودِ
بندِه خا صدا کُ دِل نَ مبتلا کُو درد من دوا کو
یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین
—————————————————————————————
اینجا قیامی شد به پا در راه عشقت
احمدرفیعی وردنجانی
وقتی سرت بر نیزه ها بالا نشین شد روح بلندت زینت عرش برین شد
یاری رساندی خلق را اما دریغا فریاد تو در قتلگه، هل من معین شد
فرزند و جان و مال و اهل خاندانت یک یک فدایی در ره ایمان و دین شد
انگشترت را ساربانی برد اما نام تو در تاریخ حق نقش نگین شد
میخواستند از تو نباشد نام اما نام بزرگت با همه دلها عجین شد
هرگز نخواهد سوخت در آتش، دلی که یک لحظه از اندوه جانکاهت حزین شد
مردان حق عشق تو رابا جان خریدند عشق تو مثل مکتبت مردآفرین شد
حق جویی و حق گویی و ماندن در این راه تنها نشان عاشقان راستین شد
در کربلای توست هرکس عاشق توست شد کربلایی هرکه با یادت قرین شد
یک کربلا در قلب اهل سیستان است شهری که در خونخواهی تو اولین شد
مردان آن در راه عشقت جان نهادند ذکر تو در دلهای عاشق خوش طنین شد
اینجا قیامی شد به پا در راه عشقت مِهر و وفاداری به تو مُهر جبین شد
نام بلندت جان اهل سیستان است عشقت نشان عزت این سرزمین
—————————————————————————————————-
شرحی ز عشق مردمان سیستان
احمد رفیعی وردنجانی
عشق علی در سینه ی این مردمان بود این عشق چون خورشید در دلها عیان بود
بی واهمه از جور و ظلم دشمنانش نام علی ذکر لب پیر وجوان بود
وقتی که بد گفتند خیلی ها به مولا اینجا درود او فقط ورد زبان بود
آتش به جان بودند از داغ محرم چون کربلا دلهایشان آتشفشان بود
وقتی که شرح کربلایش را شنیدند اندوهشان از این مصیبت بیکران بود
میسوختند از آتش جانسوز این داغ شعر بلندعشقشان اشکِ روان بود
آشفته بودند و اگر آرامشی بود ذکر دل آرام، حسین آرام جان بود
جوشید خونهاشان به عشق حضرت عشق دشمن ز درک این حقیقت ناتوان بود
شور حسینی جلوه گر از سیستان شد شوری که هردم زنده در نای زمان بود
برخاستند از جا به خونخواهی مظلوم خونخواه او گشتند با هرچه توان بود
خونخواهی مظلوم را تکلیف دیدند این غیرت دینی فراتر از بیان بود
خونخواهی فرزند زهرا، اولین بار شرحی ز عشق مردمان سیستان بود
در یاد میمانند باقی اولینها این اولین خونخواهی او در جهان بود
هرکس گرفته عزتی از عزت اوست از او نشانی یافت هرکس بینشان بود
و فی سستان رفة رایة الثارِ
شاعر مرتضی آل کثیر
تجلى من سماءِ الطفِ مصباحا
و یحمِلُ من شُعاعِ النحرِ ألواحا
حسین التضحیاتِ بنوره لاحا
و قیلَ إقرء و جبریلُ السماء صاحا
حسینا واحسینا وا حسینا
لقد سارَالحسینُ لیُصلِحَ الناسا
و کانَ الحقُ فی عینیهِ مقیاسا
و أعطى رایةَ الإسلامِ عباسا
فشّعَ لهُ بأرضِ الطفِ نبراسا
حسینا واحسینا وا حسینا
قضى سبط النبی و خیر انصارِ
و دمعٌ ظل من عینِ السما جاری
و بات الثار یحرق قلب الأحرارِ
و فی سستان رفة رایة الثارِ
حسینا واحسینا وا حسینا
سیبقی رأسه المقطوع عنوانا
و دمعٌ سالَ من عینیهِ قرآنا
الى أن یثأر المهدیُّ مولانا
ونلقى الله احراراً و یلقانا
آزاده ایم و صبر و نجابت مرامِ ماست
مردانه ایم و شَهد ولایت به کامِ ماست
بنما سوال زِ سیستان ، چه فَخری نداشته !
در یاری حسین یکیشان قیامِ ماست
هر زابلی که دید به عالم اسیر ظلم
بر یاریش تپید ، چه مُسنَد کلامِ ماست
این راه پر امید که لطفش مداوم است
فرمانده اش علیست که اول امام ماست
شاعر حجت الاسلام و المسلمین قاسم بختیاری
اولین قیام
ای سیستان، شکوه همه خنده های صبح
ای آفتاب سایه نشین، زادگاه من
ای سرزمین خاطره های زلال و پاک
ای از تمام غربت دنیا، پناه من
می خواهم امشب از تو بگویم که روشنی
از مشرق نگاه تو پرنور می شود
جایی که زلف خیس فلک در میان آن
از صورت شکن شکنش دور می شود
می خواهم از تو رنگ بگیرد سروده ام
شیرین ترین تلالو باران به روزگار
ای مانده از هزار هزاران نبرد و رزم
بر سینه شکسته ایران، به یادگار
تو اولین قیام جهانی به روی ظلم
در روزگار خفتگی مردمان دون
آغاز یک نگاه پر از بغض و گریه ای
بر لاله های بی سر افتاده غرقه خون
شمعی که راه ظلمت شب را شکافتی
نوری که در نهایت باران گریختی
مردی که با تمام وجودت برای عشق
شمشیر برکشیدی و خونابه ریختی
وقتی وفا شکست و شهنشاه ملک دین
درگیر فتنه های پر از کین و ننگ شد
و پیکر مبارک و پاکش غریق خون
در زیر سم اسب، اسیر خدنگ شد
آن گه که زینب علی آن کوه صبرها
رسوا نمود هیبت شیطان کینه را
و ایستاد و لرزه درانداخت بر ستم
سرداد نغمه های عطشناک سینه را
یک عده خواب رفته و با ذلتی سترگ
فریادهای اهل حرم را فروختند
مانند جغدهای خرابات کاخ ها
ماندند زیر ظلم و قلم را فروختند
گشتند بی تفاوت و بستند دیده را
گفتند: زنده ماندن ما در سکوت ماست
با زر بساز و ذلت خود را قبول کن
اصلا حسین کیست؟ یم کربلا کجاست؟
اما میان معرکه تنها تو سیستان
دریا شدی و بر تن این جور تاختی
تا مرز مرگ رفتی و با غیرتی تمام
دیوار پر سکوت ستم را شکافتی
گفتی: کجای ملک جهانید ناکثان؟
کشتند روشنای سپید حضور را
بردند مقتل و به شقاوت شکافتند
نای عزیز حضرت زیبای نور را
گفتی: سکوت مرگ بر این ننگ آدمی
کاین گونه غیرت هممان را ربوده است
بر قامت زمین خدا، نرم و بی صدا
آزادگی، شرافتمان را زدوده است
با مردمان مرد خود از جان گذشته و
خونخواه آفتاب زمین و زمان شدی
با سرکشی علیه یزید و امیر او
بر امت رسول خدا، جان فشان شدی
روحی جدید و تازه دمیدی به مردگان
تا از خیال خام زمستان، رها شوند
تا چشم های خفته دوران، شکوفه بار
با ابرهای سبز بهار، همنوا شوند
مختارهای دور زمان، جمله گفته اند
خط حسین از دل ایران شروع شد
یعنی که سیستان و قیامش، نخست بار
سرمنشإ ظهور قشنگ طلوع شد.
دکتر محمد فاطمی منش
مردمسیستان زعشقوشورشین
نغمه خوان یالثارات الحسین
همچوتیغ تیز و بران از نیام
گشته خارج از پی رزم و قیام
چون خبرآمد که صحرای بلا
گشت قربانگاه شاه کربلا
آتشی در دیدهیعالم نشست
کز شرارش سینه سیستان شکست
قلب مردانش ز غم بی تاب شد
آه رستم ناله سهراب شد
زال چون موی سپید از سرکشید
از پییش سیمرغ خیزان پر کشید
پیل دستان از پی دیو زمان
عازم جنگ است با گرز و کمان
رستم دستان بزد آن سوی آب
از برای کشتن افراسیاب
بغض دریا موج اقیانوس شد
ما وران در بند کی کاوس شد
از زمین چون خون حق آمد به جوش
ناگهان شد ملک سیستان در خروش
مردم سیستان روان چون گرد باد
جانب کاخ عباد بن زیاد
حاکم ملعون چو شور حق بدید
تخت را بگذشت چون رو به رمید
رو به وامانده خوار شیر شد
خانه قوم ستم تسخیر شد
عاقبت روباه مکار و پلید
جانب شام سیه خیزان دوید
یاحسین در هر کران فریاد گشت
آبروی ظالمان بر باد رفت
آسمان بعد از چهل روز عزا
گشت خندان و بشد گرم دعا
چشم گیتی گفت احسن ای دلیر
اهرمن مدهوش و حیران سر به زیر
چشم شیطان زین صلابت کور شد
چرخ گردون زین ضفر مسرور شد
گرامیداشت قیام به خونخواهی امام حسین یعنی: